EN
ورود کاربران
دهه اول فاطمیه با ایام نوروز 92 مصادف شده است که به همین منظور سروده هایی از احمد عزیزی، زکریا اخلاقی و میلاد عرفانپور، شاعران آیینی کشورمان در خصوص شهادت حضرت فاطمه تقدیم می شود:حضرت زهرا
دهه اول فاطمیه با ایام نوروز 92 مصادف شده است که به همین منظور سروده هایی از احمد عزیزی، زکریا اخلاقی و میلاد عرفانپور، شاعران آیینی کشورمان در خصوص شهادت حضرت فاطمه تقدیم می شود:حضرت زهرا دلش از یاس بود/ دانههای اشکش از الماس بودباید از فقدان گل، خونجوش بود در فراق یاس، مشکی پوش بود یاس ما را رو به پاکی می برد رو به عشقی اشتراکی می برد یاس یک شب را گل ایوان ماست یاس تنها یک سحر مهمان ماست بعد روی صبح، پرپر می شود راهی شبهای دیگر می شود یاس مثل عطر پاک نیّـت است یاس استنشاق معصومیّـت است یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد حضرت زهرا دلش از یاس بود دانه های اشکش از الماس بود داغ عطر یاس زهرا زیر ماه می چکانید اشک حیدر را به چاه عشق محزون علی یاس است و بس چشم او یک چشمه الماس است و بس اشک می ریزد علی مانند رود بر تن زهرا: گل یاس کبود گریه کن زیرا که دُخت آفتاب بی خبر باید بخوابد در تراب این دل یاس است و روح یاسمین این امانت را امین باش ای زمین نیمه شب دزدانه باید در مغاک ریخت بر روی گل خورشید، خاک احمد عزیزیگل محمدی من چه زود پرپر شد!گلی که عالم از او تازه بود، پرپر شدیگانه کوکب باغ وجود، پرپر شدشب شهادت زهرا علی به خود میگفت:گل محمدی من چه زود پرپر شد!خزان چه کرد که در چشم اشکبار علیتمام گلشن غیب و شهود، پرپر شدبه باغ حسن کدام آفتاب ناب، افسردکه در مدار افق هر چه بود، پرپر شد؟برای تسلیت اهل باغ آمده بودشقایقی که به صحرا کبود، پرپر شدنشان ز پاکی روح لطیف فاطمه داشتبنفشه ای که سحر در سجود، پرپر شدز فیض صحبت او رنگ و بوی عزت داشتگلی که تشنه میان دو رود پرپر شدزکریاچه دیده در که پیاپی به سینه میکوبد؟چنانکه دست گدایی شبانه می لرزد دلم برای تو ای بی نشانه می لرزد هنوز کوچه به کوچه ،حکایت از مردی ست که دستِ بسته ی او عاشقانه می لرزد چه رفته است به دیوار و در که تا امروز به نام تو در و دیوار خانه می لرزد چه دیده در که پیاپی به سینه می کوبد؟ چه کرده شعله که با هر زبانه می لرزد؟ هنوز از آنچه گذشته است بر در و دیوار به خانه چند دلِ کودکانه می لرزد دگر نشان مزار تو را نخواهم خواست که در جواب، زمین و زمانه می لرزد ز من شکیب مجو ، کوه صبر اگر باشم همین که نام تو آرند شانه ام می لرزد